سلام
مثله همیشه با سلام ، سلام به اونی که هست به اونی که نیست به اونی که فرمود
*هیچ دو نفری در عالم وجود ندارند مگر اینکه من نفر سوم اون ها باشم*
سلامی که یاد اور یک نام اه نامی نیکو
به نام او
امروزم مثه روزای دیگه کرخت از خواب پاشدم بی حوصله و دمق ، دمق از این همه تکراری که سالهاست داره پا به پام میاد
تا ساعت 11 خونه بودم و بعدش با بی میلی لباس هامو پوشیدم که برم پیش روانپزشکم ، دستم رو بلند کردم که تاکسی باایسته
سوار شدم
صحبت سره این بود که جفا چرخ می خوره و چرخ می خوره و به خودت برمی گرده
پیر مرده می گفت :
چند وقت پیش دعوام شد تو دماغ یارو نزده بودم اما رفته ازم شکایت کرده و می خواد دیه ی دماغ شکسته اش رو ازم بگیره ....
رسیدم پیش روانپزشکم منشی گفت
باید قبلا نوبت می گرفتید....
بازم تو خونه ام ، تنهایی ، اینترنت ، گرسنگی و ....